واژه نامه
استنلس استیل (stainless steel) یا فولاد زنگ نزن، فولادی با کربن پایین است که حداقل 10% کروم دارد. این آلیاژ به علت داشتن مقاومت به خوردگی عالی یکی از پرکاربردترین مواد مهندسی میباشد. این مقاومت به دلیل تشکیل لایه سطحی اکسیدکروم میباشد.
استنلس استیل نسوز (Heat Resistant stainless steel ) استنلس استیل هایی هستند که در گستره دمایی 1200-500 درجه سلسیوس مورد استفاده قرار میگیرند و دارای مقادیر کروم و نیکل بالایی میباشند.
مفهوم بگیر و نگیر به استنلس استیلی که خاصیت مغناطیسی داشته باشد و توسط آهنربا جذب شود بگیر و به استنلس استیلی که توسط آهنربا جذب نشود نگیر میگویند.
خوردگی به طور کلی به صورت از بین رفتن مواد به علت واکنش با محیط تعریف میشود.
خوردگی یکنواخت توسط یک واکنش شیمیایی یا الکتروشیمیایی که به طور یکنواخت در سراسر سطحی که در تماس با محلول خورنده قرار دارد دیده میشود و هیچ مکانی به مکان دیگر ارجح نمی باشد، مانند زنگ زدن فولاد.
خوردگی گالوانیکی از نوع خوردگی الکتروشیمیایی میباشد. زمانی که دو فلز غیر همجنس در تماس با یکدیگر و در یک محیط هادی یا خورنده قرار بگیرند، اختلاف پتانسیل بین آن دو موجب برقراری جریان الکترون بین آنها میشود. در مقایسه با حالتی که این دو فلز در تماس یکدیگر نیستند، خوردگی فلزی که مقاومت کمتری دارد، افزایش یافته و برعکس، خوردگی فلز مقاومتر، کاهش مییابد. از نظر خوردگی در کوپل گالوانیکی، فلز مقاومتر کاتدی شده و فلز با مقاومت کمتر، آندی میشود. فلز کاتدی معمولا یا خورده نمیشود یا خیلی کم دچار خوردگی میشود.
حفره دار شدن (Pitting) یکی از مخربترین انواع خوردگی و شدیدترین نوع خوردگی موضعی میباشد. این پدیده باعث سوراخ شدن فلز میشود. این حفره های ایجاد شده میتواند اندازه های مختلفی داشته باشد ولی در بیشتر موارد، قطر آنها کوچک است.
خوردگی رشته ای یا فیلامنتی نوعی خوردگی شیاری است که در ظاهر شباهتی به آن ندارد. در بیشتر موارد در زیر پوششهای سطحی رخ داده و به همین دلیل به آن خوردگی زیر پوشش هم میگویند. در ظاهر به شکل رشته های بسیار باریک که در جهات مختلف گسترش یافته اند دیده میشود. این رشته ها بدون میکروسکوپ هم قابل مشاهده اند.
خوردگی شیاری اکثرا در شیارها و مناطقی از سطح فلز که حالت مرده دارند و درمعرض محیط خورنده قرار دارند، رخ میدهد. معمولا با مقادیر کمی از محلول که در اثر وجود شیار حالت سکون و مرده را پیدا کرده است، همراه است. این شیار هم باید به اندازه کافی باز باشد تا مایع بتواند داخل آن شود و هم آنقدر باریک باشد تا یک منطقه ساکن به وجود آورد.
خوردگی بین دانه ای طبیعت مرزدانه نسبت به خود دانه فعالتر میباشد، اگر فلزی در شرایط خاص ناپایدار باشد و خورده شود، از آنجایی که مرزدانه کمی فعالتر از خود دانه ها میباشد، خوردگی یکنواختی ایجاد میشود. اما در بعضی شرایط، مرزدانه ها نسبت به دانه ها خیلی فعالتر شده و به خوردگی بیندان های حساس میشوند. این نوع خوردگی موضعی و متمرکز در مرزدانه ها یا نواحی نزدیک به آنها را که در آن، خود دانه اصلا خورده نشده یا خوردگی جزئی دارد، خوردگی بین دانه ای میگویند.
خوردگی سایشی (erosion corrosion) عبارت است از افزایش سرعت خوردگی و یا از بین رفتن فلز در اثر حرکت نسبی بین یک مایع خورنده و سطح فلز.
خوردگی تنشی (Stress Corrosion) یا خوردگی توام با تنش، ترک خوردن ناشی از اعمال همزمان تنش کششی و محیط خورنده روی فلز را گویند. بسیاری از منابع، تخریبهای ناشی از تردی هیدروژنی را نیز در این دسته قرار میدهند اما این دو نوع ترک خوردن با تغییر دادن عوامل محیطی، رفتارهای مختلفی نشان میدهند. به عنوان مثال حفاظت کاتدی راهی موثر برای جلوگیری از خوردگی تنشی بوده حال آن که تردی هیدروژنی را تسریع میکند.
خواص مکانیکی (mechanical properties) عکسالعمل ماده را در برابر نیروهای فیزیکی توصیف میکنند. خواص مکانیکی در نتیجه خواص فیزیکی ایجاد میشود که برای هر ماده ذاتی هستند و از طریق مجموعهای از تستهای مکانیکی استاندارد تعیین میشوند.
شکلپذیری (Ductility) یک خاصیت ذاتی و کیفی ماده است، مقیاسی برای اندازهگیری قابلیت مواد برای تغییر شکل پلاستیکی پیش از گسیختگی، که به صورت درصد ازدیاد طول یا درصد کاهش سطح مقطع به دست آمده از آزمون کشش بیان میشود.
چقرمگی (Toughness) به مقاومت مواد در برابر شکست در اثر اعمال تنش گفته میشود. چقرمگی سطح زیر نمودار تنش-کرنش میباشد و به صورت انرژی جذب میشود، در نتیجه مادهای که دارای چقرمگی بیشتر باشد برای شکست نیاز به انرژی بیشتری دارد.
خزش (creep) تغییر فرم دائم با گذشت زمان در یک ماده که تحت تنش یا نیروی ثابت قرار دارد، میباشد و این امر در دمای بالا (بیش از دمای تبلور مجدد) اهمیت بیشتری دارد. برای تعیین منحنی خزش مهندسی یک فلز، نیروی ثابتی را به یک نمونه کششی در دمای ثابت اعمال میکنند و کرنش نمونه بر حسب تابعی از زمان تعیین میگردد.
خستگی فلزات (Metals Fatigue) وقتی اتفاق میافتد که فلز تحت تنش تکراری یا نوسانی قرار گیرد که منجر به شکست ناگهانی قطعه میگردد. با پیشرفت صنعت و افزایش تعداد وسایلی از قبیل خودرو، هواپیما و ... که تحت بارگذاری تکراری و ارتعاشی هستند، خستگی بیشتر متداول شده و اکنون عامل حداقل 90% شکستهای ناشی از دلایل مکانیکی حین کار است.
تنش و کرنش (stress and strain) هنگامی که مواد مختلف تحت بارگذاری قرار میگیرند، مفهومی به نام تنش و کرنش معنا پیدا میکند. تنش عبارت است از حاصل تقسیم نیرو بر واحد سطح و کرنش نسبت تغییرات طول نمونه به طول اولیه ان است.
آستنیت (Austenite) محلول جامد کربن در آهن گاما است. این فاز دارای ساختار بلوری FCC است و حلالیت کربن در آن خیلی بیشتر از فریت آلفا است. حلالیت کربن در آستنیت در دمای 1148 درجه سلسیوس به حداکثر مقدار خود یعنی 2.08 درصد میرسد و سپس در 723 درجه سلسیوس به 0.8 درصد کاهش مییابد. مانند فریت آلفا، اتمهای کربن به صورت بیننشین اما به میزان بیشتر در شبکه FCC حل میشوند. مبنای آبدهی فولادها همین اختلاف حلالیت کربن در آستنیت و فریت آلفا است.
مارتنزیت برای مدتها فقط به ساختار سخت حاصل از سرد کردن سریع فولادهای کربنی اطلاق میشد. این واژه برای قدردانی از متالورژ آلمانی به نام مارتنز مورد استفاده قرار گرفته است. در آلیاژهای آهن-کربن و فولادها، مارتنزیت از سرد کردن سریع آستنیت به وجود میآید.
استحکام تسلیم (Yield Strength) تنشی است که در آن تسلیم یا شروع تغییر شکل پلاستیک مشاهده میشود. در بیشتر مواد انتقال از رفتار الاستیک به پلاستیک تدریجی است و تعیین دقیق نقطه شروع تغییر شکل پلاستیک مشکل است.
استحکام کششی نهایی (Ultimate Tensile Strength) ماکزیمم تنش کششی است که نمونه تحمل میکند و به صورت نسبت نیروی ماکزیمم به سطح مقطع اولیه نمونه تعریف میشود.
ازدیاد طول (Elongation) یکی از معیارهای شکلپذیری ماده است که از آزمون کشش به دست میآید. ازدیاد طول بر حسب درصد بیان میشود و از تقسیم تغییر طول نمونه آزمون در هنگام شکست نسبت به طول اولیه آن بر طول اولیه به دست میآید.
کاهش سطح مقطع (Area Reduction) همانند ازدیاد طول یکی از معیارهای شکلپذیری ماده است که از آزمون کشش به دست میآید. کاهش سطح مقطع هم بر حسب درصد بیان میشود و از تقسیم تغییر سطح مقطع نمونه آزمون در هنگام شکست نسبت به سطح اولیه آن بر سطح اولیه به دست میآید.
فریت (Ferrite) محلول جامد کربن در آهن آلفا است. ساختار بلوری این فاز BCC است. حد حلالیت بسیار محدود کربن در فریت آلفا، توسط منطقه بسیار کوچک فریتی در سمت چپ دیاگرام آهن-کربن مشخص شده است.
آنیل کردن این فرآیند شامل گرم کردن ماده تا دمایی مناسب، نگهداری در آن دما در زمان مشخص و کافی و سپس سرد کردن آن با سرعت مناسب تا دمای محیط میباشد. کلمه آنیل (بازپخت) مفهوم گستردهای داشته و هم در بخش فلزات و آلیاژهای آهنی و هم غیرآهنی کاربرد دارد. این عملیات عموما برای نرم کردن مواد فلزی انجام میشود و در نتیجه آن خواصی مانند قابلیت ماشینکاری، خواص الکتریکی، قابلیت کار سرد و ساختار آلیاژ تغییرقابل توجهی میکند.
تمپر کردن یا برگشت دادن عبارت است از گرم کردن مجدد فولاد یا چدن سخت شده تا پایینتر از دمای استحاله یوتکتوئید (معمولا کمتر از 700 درجه سلسیوس)، نگهداری در این دما به مدت مشخص و سپس آهسته سرد کردن تا دمای محیط. کوئنچ کردن باعث ایجاد تنشهای داخلی در قطعات شده که موجب ایجاد تردی و شکنندگی در آن میشود. به همین علت به جز در مواردی که سختی بسیار بالایی مورد نیاز باشد، از فولادهای کوئنچ شده استفاده نمیشود. در این مرحله میبایست فولاد قبل از استفاده تمپر شود. با انجام این عملیات روی آلیاژهای سخت شده، خواص مکانیکی آلیاژ تعدیل میشود.
تنش گیری (Stress Relieving) مشابه عملیات تمپر کردن بوده که در آن آلیاژ آهنی تا پایینتر از دمای استحاله یوتکتوئیدی گرم شده و پس از طی زمان مورد نظر، به آرامی تا دمای محیط سرد میشود. هدف اصلی عملیات تنشگیری، آزاد شدن تنشهای ناشی از فرآیندهای شکلدهی مانند نورد، ماشینکاری و یا جوشکاری میباشد.
کوئنچینگ (آبدهی) (Quenching) به فرآیند سردکردن سریع قطعه موردنظر از دمای خاص پروسه عملیات حرارتی گویند که در مورد فولاد یا آلیاژ آهنی به سرد کردن از دمای آستنیتی، کوئنچینگ یا آبدهی میگویند.
اکستروژن (Extrusion) یا روزنرانی روشی نسبتا جدید برای فلزکاری است که به فشردن مواد در یک محفظه بسته اطلاق میشود.
کشش عمیق(Deep Drawing) نوعی فرآیند فلزکاری است که برای شکل دادن ورق صاف به محصولات فنجانی شکل مانند وان حمام، سینک ظرفشویی، گلگیر اتومبیل مورد استفاده قرار میگیرد. این عمل با قرار دادن لقم های به اندازه مناسب روی قالب شکل دار و فشار دادن فلز به داخل قالب انجام میشود.
آهنگری (Forging) کار بر فلز توسط پرسکاری و درآوردن آن به یک شکل مفید است. آهنگری از قدیمیترین هنرهای فلزکاری است. در این فرآیند نیروهای بزرگی به کار گرفته میشود و لوازم کار اغلب بسیار سنگین هستند.
رسوب سختی (Precipitation Hardening) یک نوع عملیات حرارتی است که در طی آن رسوبات به صورت ریز و یکنواخت در فاز نرم زمینه پراکنده و مانع حرکت نابجاییها در شبکه بلوری شده، و به این صورت سختی و استحکام آلیاژ افزایش مییابد.
اسیدشویی(Pickling) فرآیندی است که در یک واکنش شیمیایی، پوسته اکسیدی روی سطح ورق به وسیله یک محلول مناسب از اسید حل و تمیز میشود. کار اسیدشویی میتواند به وسیله حمام های دربردارنده اسید، به صورت نیمه پیوسته و یا پیوسته انجام پذیرد.
سوپرآلیاژ (Superalloy) آلیاژی است که از نظر اکسایش و حفظ استحکام در مقابل حرارت بیش از یکسوم نقطه ذوب خود، مقاوم است. عنصر پایه سوپرآلیاژ معمولا نیکل، کبالت یا آهن-نیکل است. سوپرآلیاژ استحکام زیادی در دماهای بالا دارد و در برابر خزش، خوردگی و اکسایش مقاوم است.
ورق (Sheet) به شکلی از فلزات گفته میشود که به شکل سطوح گسترده و در حالت های بریده و رول تولید میشوند و در صنعت کاربرد بسیاری دارد.
ریخته گری پیوسته شمش (continuous casting) یکی از راه های تولید شمش و نخستین گام از تولیدات نورد میباشد. استفاده از روش ریخته گری پیوسته یک پدیده بسیار مهم و پیشرفته متالورژیکی است که در آن سرعت تولید شمش بسیار افزایش مییابد و کیفیت متالورژیکی شمش نیز به دلیل یکنواختی تولید بهبود مییابد. یکنواختی و بیعیب بودن شمشها در این روش سبب شده که ضایعات تولید در هنگام نورد کمتر و تولید اقتصادی تر شود.
رویین شدن (Passivation) به فرآیند مقاوم شدن استنلس استیل در مقابل خوردگی و زنگ زدن با شکلگیری لایه اکسیدی Cr2O3 میگویند.
عملیات حرارتی (Heat Treatment) در مفهوم کلی عبارت است از گرم و سرد کردن کنترل شده آلیاژها در حالت جامد و بدون ایجاد تغییر شکل در آنها، جهت رسیدن به خواص فیزیکی و مکانیکی مطلوب. عملیات حرارتی انواع مختلفی داشته و هرکدام اثرات ریزساختاری متفاوتی دارد. از انواع آن میتوان به آنیل یا بازپخت، تنشگیری، همگن کردن، کوئنچ کردن یا آبدهی، تمپر کردن یا برگشت دادن، سخت کردن سطحی اشاره کرد.
کار سرد (Cold Working) یکی از فرآیندهای مهم صنعتی برای سخت کردن مواد شکلپذیر است که قابلیت عملیات حرارتی ندارند. مکانیزم سخت شدن مواد در این روش افزایش چگالی نابجاییها است. کار سرد توسط شکلدهی به قطعه کار در زیر دمای تبلور مجددش توصیف میشود. انواع کار سرد شامل آهنگری (forging)، نورد (rolling)، اکستروژن (extrusion) و کشیدن (drawing) میباشد.
سخت کردن سطحی (Surface or Case hardening) نوعی عملیات حرارتی که در آن با استفاده از شرایط خاص کاری و محیطی سطح قطعه را سخت کرده در حالی که ترکیب شیمیایی داخل قطعه تغییر نمیکند و در نهایت قطعه ای حاصل میشود که سختی سطحی مطلوب در کنار چقرمه بودن دارد.
FCC یا (Face Centered Cubic) یا مکعب با سطح مرکزدار یکی از شبکه های کریستالی است. در این شبکه هشت اتم در گوشههای مکعب و شش اتم در مراکز شش وجه مکعب قرار میگیرند. این شبکه دارای بیشترین فشردگی و کمترین فضای خالی در بین شبکه های مکعبی است. آلومینیوم، نیکل، مس، طلا، نقره، سرب، پلاتین و آهن گاما ساختار FCC دارند.
BCC یا (Body Centered Cubic) یا مکعب مرکزدار یکی از شبکه های کریستالی است. در این شبکه هشت اتم در گوشه های مکعب و یک اتم در مرکز مکعب قرار میگیرد. کروم، تنگستن، آهن آلفا، آهن دلتا، مولیبدن، وانادیم و سدیم در این شبکه متبلور میشوند.